Sunday, December 10, 2006

Real Blindism

ما انسان های دورویی هستیم
حتی در خصوصی ترین لحظات زندگی نیز صادق نیستیم
بله آقایان و خانم های عزیز . دلیل این صادق نبودن هم سادست می خواهیم بهتر نشان داده شویم حتی به خودمان . فکر می کنیم با این کار روزی امکان تغییر است . بله من جزو آن دسته ای هستم که معتقدند ذات انسان تغییر ناپذیر است .
و برای این جهان قوانینی است که تغییر نمی کنند
ما آنقدر بدبختیم که در خود ازارضایی هایمان هم صادق نیستیم . وقتی با دختری روبرو می شویم دلمان می خواهد مثل یک گرگ رویش بپریم و خود را ارضا کنیم . وضع جنس لطیف که خراب تر است . باکره گی خود را به صورت ما می کوبند در حالی که فاحشگی را آرزو می کنند
و موضوع جالب تر در مورد اعتقادات مذهبی ماست هنگام دعا کردنمان پیش خود می گوییم " خدایا من که می دونم خبری نیس ولی اگه وجود داری این کار رو ردیف کن " ما حتی با خدای خود نیز صادق نیستیم
حتی خود من هم هدفی جز آنچه نشان می دهم از نوشتن این خزعبلات دارم
آری آقایان دنیای ملال آوریست

Tuesday, June 06, 2006

1 sal shod

1 sal shod

Friday, March 31, 2006

من نه او

حسادت هاي جنسي بازتاب عقده هاي سركوب شده دوران كودكي مي باشد كه ضمير ناخود آگاه رو به تسخير در آورده است



حسادت هاي جنسي احتمالا رايج ترين نوع برخورد هاي ما با ديگر انسان ها مي باشد البته به اين دليل كه اين اتفاقات بيشتر در ذهن ما و طرف مقابل صورت مي گيرد كمتر به طور عيني ديده مي شود .
همه ما تجربه اين گونه احساسات را داشته ايم برخورد متقابل با اين احساسات نيز معمولا در چند گروه خاص خلاصه مي شود . اگر به نظر خود انسان با شعوري باشيم اين احساسات را بروز نمي دهيم ولي احتمالا با تمام قوا سعي در كنار زدن رغيب مي كنيم در غير اين صورت حسادت خود را علني ابراز مي كنيم .
داستايوفسكي در كتاب برادران كارامازوف چند صفحه اي راجع به حسادت و مخصوصا حسادت ها جنسي صحبت كرده كه خواندنش خالي از لطف نيست به نظر او انسان هاي حسود واقعي از حسادت خود خواسته يا نا خواسته براي نيل به مقاصد استفاده م كنند و معمولا هم موفق مي باشند گرچه اين موفقيت از راه هاي دلچسبي به دست نمي آيد ولي براي ارضاي حسادت رسيدن به موفقيت كافي است
حسادت خود را خفه يا كتمان كنيد بلكه از آن در راه رسيدن به اهداف استفاده كنيد

جمله اول متن از فرويد بود

Wednesday, February 08, 2006

جاودان

وقتي به زندگي جاويدان مي انديشم نمي دانم دروغي شيرين پيش رو دارم يا عاقبتي از پيش تعيين شده .
در كمتر ديني مي توان اثر زندگي جاويدان را مشاهده نكرد . زندگي جاويدان در بهشت يا در جهنم . اگر انسان خوبي باشي ( تعاريف خوبي شبيه هم است ) به بهشت و در غير اينصورت به جهنم مي روي .
هميشه نظام حاكم بر اين دنيا نظام تعادل بوده است نظامي كه در آن هر عمل يا رويدادي دو وجه متضاد يكديگر دارند
مهم نيست در اين دنيا لذت ببريد يا در دنياي ديگر . همه انسانها در طول حياتشان مي توانند مقداري لذت ببرند و مقداري عذاب بكشند انتخاب مكانش با شماست
در اين دنيا يا در جاي ديگر هميشه اين دو كفه ترازو روبه روي هم مي ايستند به همين دليل من اين دنيا را دنياي متعادل مي نامم

Sunday, January 15, 2006

و خداوند ترس را آفريد

قرآن ترس را به خداوند مربوط مي كند داستيوفسكي ترس را مقدس مي شمارد مايكل ارول ترس را توهمي بي پايه و اساس مي داند و من ترس را پركاربردترين ابزار در دنيا مي دانم .
همه ما ترس هايي داريم ترس از تاريكي ترس از مرگ ترس از خدا و ... اينكه ما در زندگي از چه چيز مي ترسيم مهم نيست مهم اينست كه ما به خاطر ترسهايمان چه كارهايي انجام مي دهيم يا بهتر بگويم ترسهايمان مارا وادار به انجام چه كارهايي مي كنند. در طول زندگي چند هزار ساله بشر ترس هميشه وسيله اي براي عده اي بوده تا به مقاصدشان برسند .
كودكي به علت سوء تغذيه در حال مرگ است پدرش به خاطر ظلمي كه به او كرده اند توانايي مالي ندارد تا براي فرزندش غذا تهيه كند از او مي پرسند چرا دزدي نمي كني جواب او 2 حالت دارد :.1. ترس از خدا و ترس از مجازات در قيامت . 2 . به نظرم اين كار درست نيست . در حقيقت جواب دوم او اينگونه است : ترس از مخالفت در برابر اعتقادات و باور هاي ذهني . اكثر ما از مجازات شدن به خاطر عمل خلاف نمي ترسيم بلكه از نفس شكستن قانون مي ترسيم .
گاهي ترس هايمان را سركوب مي كنيم . گاهي توجيه شان مي كنيم ولي معمولا رهايشان نمي كنيم . و هميشه اين ترس در درون افراد وجود دارد پس اگر روزي خواستيد به چيزي برسيد كافي است بدانيد چگونه از ترس طرف مقابلتان استفاده كنيد .


و ما تو را بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاديم

Friday, January 06, 2006

نامه اي براي يك فرانسوي

سلام آقاي ژان ژاك دريدا صحبتي با شما دارم .
نمي دانم در كافه نشيني هايتان در پاريس چقدر شاد بوده ايد ولي در آثارتان شادي وصف ناپذيري به چشم مي خورد شادي عظيم پس از كشفي عظيم . آه لطفا به من نگوييد چند بار به خودكشي فكر كرده ايد چون در روزگار ما فقط ديوانگان به خودكشي فكر نمي كنند . پس از خواندن مقالاتتان شادي شما به من نيز منتقل شد ولي ديري نپاييد كه شادي به نا اميدي تبديل شد . نمي دانم شما بعد از رسيدن به گفته هايتان چگونه توانستيد باز هم سخن بگوييد . آقاي دريدا نمي دانم آيا غمگين بودن لازمه روشنفكر بودن است يا نه .
در چند مورد با شما مخالفم :فلسفه وجودي انسان را نمي توان انكار كرد آنگونه كه شما انكار كرده ايد فكر مي كنم در حال حاضر تنها چيزي كه جدا به آم معتقد هستم وجود م است بله من هم فيلم ماتريكس را ديده ام ولي كمي بيشتر بيانديشيد منظورم را خواهيد فهميد لزومي براي رستگار كردن جامعه نمي بينم نمي فهمم چرا شما رستگاري خود را در گرو رستگاري جامعه مي دانيد مگر شما نگفته ايد انسان خودخواه انسان پيروز است .
البته در اين مورد كه زندگي ارزش امتحان كردن را دارد جدا با شما موافقم ولي اي كاش عدالتي فراگير تر از آنچه شاهدش هستيم وجود داشت تا من با جان و دل خود را وقف آن كنم
در انتها اميدوارم روزي به ديدن من بياييد تا طرز روشن كردن پيپ را به من بياموزيد




دوستدار شما كور

Friday, December 30, 2005

مرا از اعماق دريابيد

همه ما در زندگي مدام در حال جنگيدن هستيم از نبردي به نبرد ديگر وارد مي شويم بعضي از اين نبرد ها را مي بريم بعضي را مي بازيم و از برد و باختمان خوشحال و غمگين مي شويم .
بزرگترين و مهمترين اين نبردها در زندگي من ( در حال حاضر ) جنگي است كه در درونم جريام دارد . از تقسيم كردن بيزارم ولي مجبورم شخصيت خود را به 2 قسمت تقسيم كنم قسمت اول آن چيزي است كه دوست دارم باشم و مي دانم بهتر است و گاهي اوقات طبق منش آن قسمت رفتار مي كنم . قسمت دوم آن چيزي است كه از بودنش بيزارم و بزدلي ام در آنجا به حد اعلا مي رسد ولي اكثر اوقات اينطور رفتار مي كنم . اين دو وجه شخصيت من هميشه در حال نبرد با يكديگرند ( بعضي مرا 2 شخصيتي مي پندارند ) و من در اين نبرد به نابودي محض كشيده مي شوم . معمولا شكست هايم را توجيح مي كنم و بهترين اين توجيح ها جمله ي معروف نيچه است : طوري باش كه دوست داري .
وجه غالب وجودم از آرمان ها دوري مي كند به رذيلت هاي اخلاقي روي مي آورد حسود است . درمانده و ضعيف است . و من كاري چز توجيح ندارم . گاهي از اينكه به اين زيبايي خود را گول مي زنم لذت مي برم .
اما حالا كه به زنگي خود مي انديشم مي فهمم گول زدني در كار نيست من اصل ماجرا را نفهميده ام . همانا من راستگوترين انسان ها هستم