Friday, December 30, 2005

مرا از اعماق دريابيد

همه ما در زندگي مدام در حال جنگيدن هستيم از نبردي به نبرد ديگر وارد مي شويم بعضي از اين نبرد ها را مي بريم بعضي را مي بازيم و از برد و باختمان خوشحال و غمگين مي شويم .
بزرگترين و مهمترين اين نبردها در زندگي من ( در حال حاضر ) جنگي است كه در درونم جريام دارد . از تقسيم كردن بيزارم ولي مجبورم شخصيت خود را به 2 قسمت تقسيم كنم قسمت اول آن چيزي است كه دوست دارم باشم و مي دانم بهتر است و گاهي اوقات طبق منش آن قسمت رفتار مي كنم . قسمت دوم آن چيزي است كه از بودنش بيزارم و بزدلي ام در آنجا به حد اعلا مي رسد ولي اكثر اوقات اينطور رفتار مي كنم . اين دو وجه شخصيت من هميشه در حال نبرد با يكديگرند ( بعضي مرا 2 شخصيتي مي پندارند ) و من در اين نبرد به نابودي محض كشيده مي شوم . معمولا شكست هايم را توجيح مي كنم و بهترين اين توجيح ها جمله ي معروف نيچه است : طوري باش كه دوست داري .
وجه غالب وجودم از آرمان ها دوري مي كند به رذيلت هاي اخلاقي روي مي آورد حسود است . درمانده و ضعيف است . و من كاري چز توجيح ندارم . گاهي از اينكه به اين زيبايي خود را گول مي زنم لذت مي برم .
اما حالا كه به زنگي خود مي انديشم مي فهمم گول زدني در كار نيست من اصل ماجرا را نفهميده ام . همانا من راستگوترين انسان ها هستم