Saturday, December 03, 2005

و اين من هستم بورخسي از سرزمين شما

در گذشته هاي دور عادت بدي داشتم . براي آدم ها قيمت تعيين مي كردم . چگونه ؟!! برايتان مي گويم .
دوستي داشتم كه فرد بذله گويي بود پيش خود مي گفتم با 1000 تومان مي توانم او را مال خود كنم تا هميشه مرا بخنداند دوست ديگري داشتم كه مرا دوست داشت پيش خود مي گفتم با 2000 تومان مي توانم او را مال خود كنم تا هميشه مرا دوست بدارد . دوست ديگري داشتم كه با او شهوتم را رام مي كردم ارزش او را نيز حساب كردم ... اينچنين بود كه هدف زندگي من پول در آوردن شد روزي خوابي ديدم در خواب خود را ديدم خواستم ارزش خودم را تعيين كنم . نتوانستم . بالا ترين قيمت هاي عمرم را گفتم باز نپذيرفتم ارزش خود را بالاتر از همه ي آدم ها ديدم ارزش خود را بالا تر از همه ي پول ها ديدم . وقتي از خواب بيدار شدم اتفاق جالبي افتاده بود . من عاشق شده بودم . عاشق با ارزش ترين موجود . عاشق خودم.