Tuesday, July 12, 2005

به حرف هاي من گوش كن تا رستگار شوي

سلام


اگر نمي توتنيد سگ سياه وجود خود را كنترل كنيد او را رها كنيد تا ديگران را بدرد

هانريش بل

خوب ديگه خداييش طاقت ندارم پس بخونيد .

براي انسان بودن دير زماني وقت صرف كرديم ( خودمان اينطور فكر مي كنيم ) حاصلش چه بود ؟ آه بله خدا مارا دوست دارد . البته نبايد فراموش كنيم كه خدا همه را دوست دارد .
روشنفكر ها بر روي كره زمين بر دو نوع هستند . آنها كه از وجه تمايز خود لذت مي برند و آنهايي كه دلشان براي مردم مي سوزد و مي خواهند آنها را ارشاد كنند . ولي من مي گويم هر دو در اشتباهند روشنفكر بودن معنا ندارد . خدا مارا دوست دارد معنا ندارد . همه چيز سير خود را طي مي كند شما فكر مي كنيد اگر بدي وجود نداشت خوبي به وجود مي آمد من به شما مي گويم خير . ما انسان ها ذهني فعال داريم . دنيا را در ذهن خود مي سازيم . خدا را در ذهن خود مي سازيم و هزاران چيز ديگر را .
نه من كافر نيستم من به قول مولوي شراب الهي نوشيده ام . من با دنيا بر سر ستيز هستم . من وجود خود را انكار مي كنم . من اين دنيا را انكار مي كنم . پدران ما ما را به وجود آوردند ( مادران نقشي نداشتند در آن لحظه حاضر بودند جان خويش را نيز فدا كنند ) . ما همگي محكوم به زندگي هستيم . پس ننگ بر ما كه اين زندگي را دوست داريم .